سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه مجادله اش فراوان شود، از اشتباه ایمن نماند . [امام علی علیه السلام] مهمانان امروز: 52 همه مهمانها: 70347
حیرانی - هیچ آدابی و ترتیبی مجوی
** خانه **
** ارتباط با من **
** مدیریت وبلاگ **

**خبرگزاری وبلاگ **   حیرانی - هیچ آدابی و ترتیبی مجوی

** به اینجاها هم سر بزنین **
قصه گو
آرام لاو
جیلیز ویلیز
داآش کوچیکه
دفتر مشق بیدل
یک آســمان غروب
رامین پشت کنکوری
داش سورن و زمینش
دوبیتی *****دو بیتی

** اوقات شرعی **

** مطالب گذشته** اردیبهشت 85
فروردین 85
اسفند 84
بهمن 84
تابستان 1385
بهار 1385

** مولای یا مولای**

** وضعیت من در یاهو ** یــــاهـو
حیرانی
نویسنده: ابوذر(یکشنبه 85 تیر 4 7:55 عصر)

 

بِسم ِالله النّور

 

شب ...

بیابون ...

تاریک ِ تاریک ِ تاریک ...

نه آخرش دیده میشه ...

و نه حتی یک قدم جلوتر ...

یه رشته ... اگه آخرش دست تو نباشه چی ؟

من میترسم ... یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست .... هر لحظه ممکن است که شیطانیت کنند ...

من میترسم ...

 

پ. ن :

1 . آخرش ؟

2 . نکنه ...

3 . میترسم ...

4 . یا دلیل المتحیرین ...

5 . ...

6 . حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

 



هر چه میخواهد دل تنگت بگو ( )