بِسم ِالله النّور
شب ...
بیابون ...
تاریک ِ تاریک ِ تاریک ...
نه آخرش دیده میشه ...
و نه حتی یک قدم جلوتر ...
یه رشته ... اگه آخرش دست تو نباشه چی ؟
من میترسم ... یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست .... هر لحظه ممکن است که شیطانیت کنند ...
من میترسم ...
پ. ن :
1 . آخرش ؟
2 . نکنه ...
3 . میترسم ...
4 . یا دلیل المتحیرین ...
5 . ...
6 . حالتی رفت که محراب به فریاد آمد