بسم الله
گر تو گرفتارم کنی . . . من با گرفتاری خوشـم
گر خار چون خارم کنی . . . ای گل بدان خاری خوشم
والاتـرین گوهـــر تویی ، داروی جان پرور تویی
درمان دردم گـر تویی در کنــج بیماری خوشم
آید گر از من جان به لب ، کِی آیدم به افغان به لب
با هر چه خواهد یار من در عالم یاری خوشم
ای بهترین غمخوار دل ، ای محرم اســـــــرار دل
خواهـی اگر آزار دل با آن دل آزاری خوشم
روزی اگر کامـم دهی ، یـــــا آنکه دشنــامم دهی
با این خوشم با آن خوشم با هرچه خوش داری خوشم
تا گشتـه ام یار تو من ، از جـان بـرم بـار تو من
عــشق است اگـر بارگران بـا ایـن گران باری خوشم
گروصل و گرهجران بود ، گر درد و گر درمان بود
شـــاد وخوشم بــا این و آن آری خوشم ، آری خوشم
با هر چه خوش داری خوشم . . . .