سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همانا خدا بر عهده شما واجبهایى نهاده ، آن را ضایع مکنید و حدودى برایتان نهاده از آن مگذرید و از چیزهایى تان بازداشته حرمت آن را مشکنید و چیزهایى را براى شما نگفته و آن را از روى فراموشى وانگذارده ، پس خود را در باره آن به رنج میفکنید . [نهج البلاغه] مهمانان امروز: 1 همه مهمانها: 70296
اسفند 84 - هیچ آدابی و ترتیبی مجوی
** خانه **
** ارتباط با من **
** مدیریت وبلاگ **

**خبرگزاری وبلاگ **   اسفند 84 - هیچ آدابی و ترتیبی مجوی

** به اینجاها هم سر بزنین **
قصه گو
آرام لاو
جیلیز ویلیز
داآش کوچیکه
دفتر مشق بیدل
یک آســمان غروب
رامین پشت کنکوری
داش سورن و زمینش
دوبیتی *****دو بیتی

** اوقات شرعی **

** مطالب گذشته** اردیبهشت 85
فروردین 85
اسفند 84
بهمن 84
تابستان 1385
بهار 1385

** مولای یا مولای**

** وضعیت من در یاهو ** یــــاهـو
یا مقلب القلوب
نویسنده: ابوذر(دوشنبه 84 اسفند 29 7:46 عصر)

 بسم الله الرحمن الرحیم

یا مُقَلِّبَ القُلوبِ وَ الاَبصار

یا مُدَبِّرَ الَُیل وَ النَهار

یا مُحَوِّلَ الحَولِ وَ الاَحوال

 

حَوِّل حالَنا الی اَحسَنِ الحال



هر چه میخواهد دل تنگت بگو ( )

بوی خون
نویسنده: ابوذر(یکشنبه 84 اسفند 28 3:32 عصر)

نوروزِ شهر من امسال بویِ خون میده

 

22 نفر انسان که تنها گناهشون عبور از یه جای بد در یک زمان بد بودن دن

خونشون یه دشتو قرمز کرد وخ

 

 

ما طبق معمول خفه خون میگیریم و برای حفظ وحدت هیچی نمیگیم .

اما لطفا ما رو اینقدر خر تصور نکنین . اینقدر نگین این اتفاق زیر سر ایادی استکبار جهانیه .

حالا که قاتل با معرفی کردن خودش داره بی لیاقتی شما رو به رختون میکشه این حرفو تکرار نکنین.

22 نفر شیعه ، در آستانه ی سال نو کشته شدن و هفت نفر گروگان گرفته شدن . ما طبق معمول وحدتمونو حفظ میکنیم و شما هم طبق معمول دست روی دست میذارین و منتظر حادثه بعدی میشین تا باز توی گوش ما بخونین اینا ایادی استکبار جهانی هستن و میخوان شیعه و سنی رو توی استان با هم درگیر کنن .

 

سازش ، چشم روی حقایق بستن ، سیاسی کاری ، بی عرضگی ، تا کِی ؟

صبر حد داره . به امید روزی که صبرمون تموم بشه .

 

 

یا علی

 

 

نوروز بر همه کسایی که عیدشون بوی بهار میده مبارک .

 



هر چه میخواهد دل تنگت بگو ( )

گفت: پس به عزتت سوگند ......
نویسنده: ابوذر(چهارشنبه 84 اسفند 17 10:9 عصر)

بسم الله واحد القهار

 

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

 

 

(به یادآور)هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت : (( من آفریننده ی بشری از گل هستم )) *71*

و هنگامی  که او را متعال کردم و از روح  خود  در آن دمیدم پس برای او  به سجده بیفتید  *72*

پس فرشتگان همگی سجده کردند *73*

بجز ابلیس که تکبر ورزید و از کافران بود *74*

خدا فرمود :(( ای ابلیس چه چیز تو را باز داشت از آنکه سجده کنی بر آنچه من بدست خو آفریدم ؟ آیا تکبر کردی یا از برتریت بودی؟ )) *75*

(ابلیس) گفت : (( من از او بهتر هستم . مرا از آتش و او را از گل آفریده ای )) *76*

(خدا) فرمود : ((از آن خارج شو که به راستی تو رانده شده ای )) *77*

و به راستی که لعنت من تا روز قیامت بر تو خواهد بود *78*

ابلیس گفت : (( پروردگارا! پس مرا تا روزی که برانگیخته میشوند مهلت بده )) *79*

(خدا) فرمود : ((براستی که تو از مهلت یافتگانی )) *80*

تا روز و زمان معینی *81*

ابلیس گفت : (( پس به عزتت سوگند همه ی آنها را گمراه خواهم کرد )) *82*

 

قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاغوِیَنَّهُم اَجمَعین *82* الّا عبادُکَ المُخلَصین *83*

قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاغوِیَنَّهُم اَجمَعین *82* الّا عبادُکَ المُخلَصین *83*

قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاغوِیَنَّهُم اَجمَعین *82* الّا عبادُکَ المُخلَصین *83*

قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاغوِیَنَّهُم اَجمَعین *82* الّا عبادُکَ المُخلَصین *83*

قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاغوِیَنَّهُم اَجمَعین *82* الّا عبادُکَ المُخلَصین *83*

قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاغوِیَنَّهُم اَجمَعین *82* الّا عبادُکَ المُخلَصین *83*

قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاغوِیَنَّهُم اَجمَعین *82* الّا عبادُکَ المُخلَصین *83*

قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاغوِیَنَّهُم اَجمَعین *82* الّا عبادُکَ المُخلَصین *83*

قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاغوِیَنَّهُم اَجمَعین *82* الّا عبادُکَ المُخلَصین *83*

قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاغوِیَنَّهُم اَجمَعین *82* الّا عبادُکَ المُخلَصین *83*

 

بجز بندگان مخلص تو را *83*

خدا فرمود : ((به حق سوگند و آنچه میگویم حق است))  *84*

هر آینه جهنم را از تو بندگانی که تو را پیروی کنند پر خواهم کرد  *85*

(ای پیامبر) بگو از شما پاداشی نمیخواهم و از آنهایی نیستم که چیزی را که ندارم به خود نسبت دهم *86*

این قرآن وسیله ی تذکری برای جهانیان است *87*

و قطعا خبرش را خواهید فهمید *88*

 

راست گفت خداوند بلند مرتبه ی بزرگ

 

ص 88-71

انَّ وَعدَ الله حقاً

 

 



هر چه میخواهد دل تنگت بگو ( )

............................
نویسنده: ابوذر(یکشنبه 84 اسفند 7 10:34 عصر)

بسم اللهِ مشتاق

 

آشفته مینویسم ، خرده نگیرین

 

آدمی .............. . آدم میتونه خیلی خوب بشه ، اونقدر که بشه پیغمبر ، امام یا هر چیزی توی همین مایه ها . و آدم میتونه پست بشه ، اونقدر که از یه سگ بدتر بشه .

 

خدا آدم آفرید . فرشته ها گفتن چرا اینو آفریدی ؟ این که غیر از گناه و نافرمانی کاری نمیکنه ، چرا آفریدی ؟ ما بودیم دیگه ، هرچقدر دلت بخواد عبادت میکنیم . چه نیازی به آفرینش همچین موجود ....... بود ؟

خدا گفت من چیزی میدونم که شما نمیدونین ....................................

چیزی میدونست که هیچکس نمیدونست ، و آفرید .

 

آدمی ، خدا آدمو اشرف مخلوقات آفرید . اما نذاشتش همون جایی که باید باشه . گفت یه ذره زحمت بکش ، میتونی اشرف بشی ولی من لقمه آماده تو دهنت نمیذارم . زحمت بکش .

آدمی ، میتونی زحمت بکشی و برسی و میتونی به خودت زحمت ندی . خوددانی .

بعضیا زحمت میکشن و میشن اشرف . بعضیا اشرف نمیشن اما مایه ننگ  هم نمیشن . بعضیام میشن مایه ننگ .

 

خدا گفت من چیزی میدونم که شما نمیدونین . هر اشتباهی که میکنی فرشته ها میتونن به خدات بگن دیدی گفتیم ، بفرما ، تحویل بگیر . البته فرشته ها به اندازه آدما پررو نیستن که همچین جراتی به خودشون بدن ولی فکرشو بکن ..................

 

بعضیا خوبن . بعضیام بَدَن . این دو تا تکلیفشون روشنه . خوش به حالشون ، حتی اونایی که واقعا بَدَن ، حداقل آویزون نیستن . ولی اون عده ای از بدا که یه ذره هم خوبن چی ؟ اونایی که بد هستن ولی یه ذره خوبی هم دارن چی ؟ اونایی که بَدَن ولی قلبشون از این تباره چی ؟ خیلی بَده که ندونی کدوم طرفی هستی . خودت بدونی بدوضعی داری ولی دلت اونوری باشه . بد نیست ؟ آویزونی خیلی سخته . میشه جمع نقیضین . بالاخره بالا رفتیم بهشت بود یا جهنم ؟ یکی تکلیف ما رو روشن کنه .

 

بعضی از خوبا هستن که اینقدر رفتن بالا که ......... مثل بابا که وقتی با خداش حرف میزنه میگه : مولای یا مولای انت الغفور و انا المذنب و هل یرحم المذنب الا الغفور

میبینی ؟ ، اینو کی داره میگه ؟ آخه اون که خودش میدونه گناه نمیکنه پس مذنب ینی چی ؟ اینجور آدما اینقدر بالا رفتن که یه ذره پرت شدن حواس سر نمازو بدترین گناهشون میدونن . البته میدونم که حواس علی به این راحتی پرت نمیشده ولی مثال زدم و در مَثَل ....

 

حالا آدم باید دلش بخواد بره بالا یا نه ؟ امثال ماها طاقتشو داریم ؟

 

ولی آخرشم بلاتکلیفی از هر چیزی بدتره . این که ندونی کدوم طرفی هستی . اینکه جسمت اینوری باشه و دلت اونوری .

اگه ما رو دوس نداری یه اشاره بسمونه . ها ؟

 

خدا ....خداااااااااااااا............خدااااااااااااااااااااااااااااااااا ..........

..........................................................................

..........................................................................

..........................................................................

.........................................................................

.......................................................................

..........

 

 

به قول قصه گو :

 پ.ن 1 – خدا پدر نقطه رو بیامرزه .

پ.ن 2 – هر یه دونه نقطه که اون بالاس یه دنیا حرفه .

پ.ن 3 – بالاخره ما کدوم طرفیم ؟

پ.ن 4 – کاش حداقل میگفتی برو دیگه دوسِت ندارم . ولی داد از اینهمه خوبیت .

پ.ن 5 – حالا شاید بفهمی چمه . البته اینو بذار کنار همه حرفای اون نقطه ها و کلی نقطه دیگه که نذاشتم و اینجا جاش نبود .

پ.ن 6 – هیچ آدابی و ترتیبی مجوی .

پ.ن 7 – قاط زدم رفت ولی نمیدونم قربت الی الله یا نه .

 

راستی ، خدا گفته اگه آدما میدونستن من چقدر مشتاقشونم همانا هر لحظه از شوق .......... میگم خدا ، حتی من ؟

هنوز میگم خوبی ، بگو نه . در ضمن میبخشی که شدم شبان ِ داستان موسی و شبان .

 

 

 



هر چه میخواهد دل تنگت بگو ( )

عجب صبری خدا دارد
نویسنده: ابوذر(چهارشنبه 84 اسفند 3 9:14 عصر)

بسم اللهِ صبور

عجب صبری خدا دارد

 

 

خدمت امام عزادارمون ، حجت الله فی ارضه

 مولا

این اولین مصیبت نبود و آخریش هم نیست

تسلیت همه شیعه هاتونو بپذیرین

فَلَعَنَ اللهُ اُمتً اسَسَت اَساسَ الظّلمِ وَ الجَورِ عَلَیکُم اَهلَ البَیت

 

 

عجب صبری خدا دارد

 



هر چه میخواهد دل تنگت بگو ( )