سلام.
گاهي وقتا بعد يه مدت طولاني كه دلم پر مي شه. خودمو تجسم مي كنم كه سرمو گذاشتم رو پاهاي حضرت علي(ع) و تو حالت رؤيا و تجسم اون سرمو نوازش مي كنه و دلداريم ميده و راحت گريه مي كنم. سرمو مي تونم بذارم روي شونه هاي بهترين باباي دنيا ولي كاش اين به صورت يه رؤيا نبود. كاش اين رؤياها واقعي مي شدن يا حداقل واقعي تر تجسم ميشد. ولي بازم خدا رو شكر كه خدا رؤيارو بهم داد.
بغض مارو در آوردي خدا بگم چي كارت كنه.
يا علي. موفق باشي.
كاش مي شد سرت رو بذا...نه
اصلا كاش مي تونستي گريه كني
سلام
حاجي...ما كه بچه هامون هي (فرت)و(فرت)ميرن ديدن بابا و بر نمي گردن...ميدوني كه چي ميگم...نه؟
منم هوس كردم سر بگذارم رو شونهءبابام...منم مي خوام برم پيش بابام
منم مي خوام گريه كنم...منم مي خوام ...منم مي خوام...
راستي حاجي...اپ ميكني خبر بده...بد نيست...
ياعلي
اگه نمي شه سر رو شونش گذاشت غمي نيست .چون شنيدم اون لحظه ي سخت جون كندن مياد به ديدنمون!
اونجا سر ميذارم رو پاش ،اينقده گريه مي كنم كه دلم خنك بشه!
داش ابوذر !
بابا اي ول عجب آوازي انتخاب كردي!
بند بندش بنددلمو پاره مي كنه!
شايد باورت نشه اگه بگم دوبار از اول تا آخرش رو گوش دادم.
منو از دعاي خيرت فراموش نكن.
خيلي حال كردم.
اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم.
صَلَي اللهُ عَلَيکَ يا اَباعَبدِاللهِ الحُسَين(ع).
خسته نباشيد.
شرمنده ام که فرصت نکردم زودتر خدمتتان برسم.
به بزرگواري خودتون ببخشيد.
به روز شدم.
"زيارت حضرت عباس(عليه السلام)"
اگر عشق کربلاء داريد، حتما سر بزنيد!
در ضمن: اگر ميخايد سرتون رو رو شونه پدر مهربانتون بزاريد،
اگر ميخايد ايشون شما رو تو آغوش بگيره،
اگر ميخايد گريه كنيد و باهاش درد دل كنيد،
ي سر بريد نجف
حرم مولا اميرالمومنين(عليه السلام)
همه اين آرزوهاتون برآورده ميشه!
خداوند روزيتون كنه انشاء الله.
سلام . من برگشتم از پيش بابا . من اومدم از نجف .
آرومترين روزاي زندگيمو ميگذرونم .
فقط ميگم الهي كه به موقعش قسمتتون بشه بريد پيشش .
تمام غماي بيست و يك سال زندگيمو گذاشتم و اومدم.
بچه ها نميدونين وقتي به ضريحش ميچسبي و گريه ميكني چققققققققققققققققققدر آروم ميشي .
انگار تو بغل باباتي . انگار نداره البته . به قول ابوذر تو بغل بهترين باباي دنيايي ...............
الهي قسمت همتون بشه ............................. الهي
خيلي مهربون .... چرا نتوني سرت رو بگذاري روي شونه اش؟....
ميشه... اونقدر خوبه كه با تمام اذيتهاي ما ... هنوز وقتي صداش ميزني .... سرت رو توي آغوشش ميگيره تا گريه كني....
مگه خودت گريه نكردي؟
..
...
....
اشك شوق و اشك شرم و اشك عشق & چقدر كمياب و در عين حال گران...
اونوقت كه حاصل بشه صاحبش كم نداره & كم نمياره & كم باره & سبك و سبك مثل نسيم صبح ...
للحق
بابا ي مهربون
دلم برات تنگ شده ..براي نگاهت كه گاهي از خشم جرات ديدنشو ندارم
و گاهي اونقدر مهربون كه نمي تونم چشم ازش بردارم
باباي مهربون
مي بيني چقدر تو دل بچه هات غصه نشسته
براشون دعا كن
برامون دعا كن
آآآخ بابا
.....................................
يا حق
